۱۵ دی ۱۳۸۲

پريشاني


چه دانستم كه اين سودا مرا زين‌سان كند مجنون
دل‌ام را دوزخي سازد دو چشم‌ام را كند جيحون

بگريز!
به دل‌ريشه‌هاي پريشان‌ات بگريز؛
كه سيلاب را
نيشِ خاموشان
مي‌آزارد.

- اشك‌هاي‌ات را نگه‌دار، نازنين!

طوفان است اين!
‌افزار برگير ازپاي وُ
زورق بگذار.
گدار نيست...
درياست اينجا!

- اشك‌هاي‌ات را نگه‌دار، نازنين!

دل به طوفان بسپار
ناخدايي نمانده ا‌ست...
...
اينجا
خدا هم
دريازده مي‌شود!

- اشك‌هاي‌ات را نگه‌دار، نازنين!

مسيح
15 دي 1382