۲۹ آبان ۱۳۸۶

نوسان


در نوسان‌ام
ميانِ نظاره و اعجاب؛
پيش می‌تازم
به فراخ‌نایِ بصيرت و
پس می‌گريزم
تا گودالِ غريزه؛
پيش می‌تازم به فراخ‌نایِ غريزه و پس می‌گريزم تا گودالِ بصيرت.

هيهات!
از ترديدِ پرهياهویِ انسانی
كه خداوند را دست‌آموز خويش ساخته
و در كُنجِ كاه‌آكندِ انديشه‌اش
احساسات را افسون می‌سازد.
29 آبان 1386