۱۵ خرداد ۱۳۹۰

در تماس با تاب موهایی که عاشق تو نیستند
سعی کن بدون تب بمیری
فرض کن ام‌شب زلف‌ تمام دختران مجعد است
حلقه‌ها گناه نکرده‌اند
اگر از رسم رگ‌های تو غیرقابل تفکیک‌‌اند

حتا اگر دکمه‌های نفس‌ریز تو شب باز مانده باشد
توقعی که از میان‌شان می‌گذشت
شبیه محرمانه‌ی سربسته‌ای بود که دیر کرده است

سعی کن
با پیراهن
اما دست در حلقه‌ بمیری