۲ تیر ۱۳۹۱

بساط نظاره از نگاه بایر من می‌گذرد
نه از چشم حصول تو
چه کسی می‌داند
چرا وقتی نیمه‌های خواب
برهنه از اوایل قامت تو برمی‌گردم
به تغافل سحر برمی‌خورم؟

 گفتند مضامین را داغ بزنید
 استعاره ها را بسوزید
 فالی شدم امن و بی‌مستعار

 که استخاره از در و دیوار نیت‌ش بالا می‌رود
 
کاش حرفی می‌شدم
که اگر نبود
مصاریع بلندت
هجایی کشیده کم داشت