۲۸ آبان ۱۳۸۲

شعري براي ماندن

فيض ازل به زور و زر ار آمدي به دست
آب خِضِـــر نصيبه‌ي اسكنــــدر آمدي!
حافظ

وقتي كه واژه‌ها
ترجمانِ فاجعه‌‌اند،
باران
جايي مي‌زايد
كه صورتِ خاموش‌ِ ماه
-ره‌وارتر از هلالكِ سردش-
بر آبستنِ ابري
سايه دوانده
و
نيلوفر
جايي مي‌زيَد
كه امتدادِ مرداب را
دريا نديدگانِ باديه‌نشين
سد بسته‌اند
تا آب را
جيره‌ي جنگل كنند!

͸

(...)

͸

مجالي نيست،
ملاليان!
جريده ‌بايد رفتن
وقتي كه
واژه‌ها
گذرگاه تنگ عافيت‌اند!

28 آبان 1382