۵ آذر ۱۳۹۰

به دامنی که لکه‌دار شدم قسم
نون و قلم‌ مرا
پای نَسخ قامت تو سطر بسته‌ بودند
حتا
گوشه‌های ضربی می‌دانستند
که این مرکب‌خوانی
به دارالسلام نمی‌رسد که هیچ
اصالت نیاز را هم جوهری می‌کند

یک نیستان
به پیش‌واز تو سر بریده‌اند
از سهروردی بپرس
جوهر کدام نی استطاعت رقاع مرا داشت
که حالا خطوط اقتباسی‌ام
این‌طور سیاه مشق تو شدند؟

میرعماد
بر دسیسه‌های قلم
زار می‌زند