۲۱ خرداد ۱۳۸۲

حباب


با احترام به: فاطمه حق‌ورديان

در حبابِ گرمايِ بي‌مهرت
تصعيد مي‌شوم
تا بخار نقره‌اي‌ام
جدارِ بي‌رمق‌ات را بپوشاند
-سرتاسر- ؛
تاريك مي‌شوم...
و تو:
قدحِ آينه‌كردار!

تا بر من مي‌گردي
كوژ-چشمي‌ات را نمي‌تواني پنهان كني،
تا برگردم...

كژ-تابي‌ات را
چاره‌اي نمي‌شناسم
اما
دست‌كم مي‌دانم
كه ديگر
نمي‌تركي،
...
حباب جيوه‌اي!

مسيح
21 خرداد 82