۱۳ خرداد ۱۳۸۲

كوچ

نفريني بر جاي نماند
تا نواله‌ات كنند
يا سنگي حتي
تا بدرقه‌‌ي دوزخ‌ات گردانند

رفتن‌ات هم
-چون آمدن‌ات-
سهمِ ريا از نيرنگ ربوده بود
تا پايِ فريادي
بر بي‌راهه‌ي گريزت نسايد

ϧ

بر بامِ رذيلِ صدارت،
حكمِ غيرت‌ جنباندي
و در حضيضِ حكمت
خيشِ خواري راندي
تا ژرفايِ تاريكِ پانزده‌قرنه را بيفزايي
و سياه‌چاله‌هاي‌ حميت‌ات را
از حقيقت و نور بيانبازي!

ϧ

اينك
حراميان‌ تواند
وا ايستاده
گرداگرد گور مردگان بي‌امتداد،
با خيل درنگيان پر شورت!
تا بگريزي
...
بي‌نفريني
بي‌سنگي
...

مسيح
13 خرداد 1382