۱۴ مرداد ۱۳۸۹

خیالت به خیالات نماند

رنج علامت های برهنه
از زوایای روشن روز
تکثر نشانه های پوشیده
در سطرهای مبهم شعر
مشایعت شکسته ی حروف یـ ـا ر
از نام های سه حرفی دل‌بران
امکان مجهول لب خند
بر پلک‌های پهن شده در خواب
الف های فتنه انگیز قامت تو
نون های مصلحت آمیز استخوان های من
...
چه می شد اگر می دانستی
وقتی پای جان لطیف در میان است
بازگشت از در گشوده
سعه ی صدری بیش از دريچه ي بام می طلبد؟!
13 مرداد 1389