۳۰ بهمن ۱۳۸۱

عروسي ملال

جشنِ عروسيِ هزاران هزار دخترِ عريان

سياه بخت

سپيد موي

ايستاده در دو سويِ خيابان،

چراغ نداشت...

نه حجله‌اي

نه اجاقي

نه تازه دامادي!

و دانه هاي بلورينِ برفِ جشن‌آذين

صفيرِ اُزگلِ نَفَسِ احتراق را كه مي‌ديدند

-برآمده از تلِّ آهن و دود-

پس مي‌زدند و محو مي‌گشتند،

بي‌مجالِ فريادي.

و باز دانه‌هاي دگر

كه جيغ مي‌زدند و

بر و روي نو عروسان را

سپيد مي‌كردند...

برف‌دانه هاي سمج!

مسيح

30 بهمن 81 . روز برفي زمستان