۱۲ مرداد ۱۳۸۷

قمركشان

دستان‌اش - که هر صبح با آب ِ تصفیه‌شده می‌شوید -
غروب‌ها
بوی ِ دشواری ِ باریدن از خاک به افلاک می‌دهند.
انگشت‌های ِ تعلیم‌دیده‌اش هنوز
جانب ِ ماه را می‌گیرند
که حلقه‌هایی از غبار ِ تحمل
بر شانه‌های‌اش سنگینی می‌کند.
دیر یا زود اما
مشت‌های ِ نو‌آموزش
فاصله‌ی کشیده‌ی ِ آه‌های‌اش را
با جنازه‌ی انواع ِ قمرهای ِ غربتی
خواهد پوشاند.
3 مرداد 1387