۱۰ فروردین ۱۳۸۸

به سادگی

قافیه‌‌های ِ پرت‌افتاده‌ی تو را که پیشه می‌کنم،
حتا وجوه ِ زندگی‌نامه‌ای ِ حیات ِ خودم
فضایل ِ احمقانه‌ی ابیات ِ کهن را
- در ولع ِ عادت‌های ِ موزون ِ همیشگی -
از حکمت می‌اندازد.

من از تبعید ِ مرثیه‌های ِ سپید شنیدم
غزل‌های ِ نمور
- صرفن - وزن ِ غیبت ِ تو را
میان ابیات ِ خود تقسیم می‌کنند؛
وگرنه
با ردیف‌های ِ حضور ِ تو
چارپاره هم
به هم نمی‌رسد!
9 فروردین 1388