۱۰ فروردین ۱۳۸۲

چرخه ي درد


بيهوده پاي مي‌كوبد مرد
ميلاد نوزادي را كه آبستن مرگ است.

ϧ

در جدار هيچ، زاده شديم
در جوار رنج، سهم ناچيز خويش به دندان برگرفتيم
در خيال قاف، زندگي را بر سينه كوفتيم
در مدار خاك، بي‌رحمانه افسرديم
و در نشيب انحطاط، پنجه بر مرگ سوديم
تا باز از ما كه زايد!

ϧ

بيهوده بر سر مي‌كوبد زن
مرگ نوزادي را كه ميلاد درد بود!

مسيح
10 فروردين 81