۲۴ بهمن ۱۳۸۷

تکفیر


از نفس‌های ِ تاخورده‌ام
بریده‌تر نمی‌شود
این غروب
که از اواسط ِ رگ‌های‌ام بازگشت.
حالا دیگر
این شب ِ ورم کرده
به احتمال ِ خروس‌خوان ِ خودش افتاده
و در به در ِ آوازهای ِ پرتی‌ست
که از اتفاق ِ صدای ِ تو
به حنجره‌ی خورشید هم
تار ِ تکفیر تنیده‌اند.

فراموش نکن!
تابوت ِ هیچ شبی
به ارتفاع ِ فردا سقوط نمی‌کند!
24 بهمن 1387