۶ اسفند ۱۳۸۸

در شیارهای ِ پیشانی اش پیر می شود شعر ام

سکوت ِ او را
شانه اگر بزنی
به نشانه ی سپید ِ گیسوانی می رسی
که بافتار ِ بلند ِ جوانی را رشته کردند.

با سپیدهای ِ آسیاب رفته ی این ایام
- که فرق ِ ملافه و ماه را نمی دانند -
سخت می شود سَره را از خطوط ِ درهمی بازشناخت
که از شب
منشعب نمی شوند!
5 اسفند 1388