۲۵ بهمن ۱۳۸۸

این دست را بی من بخوان

او به تو شستی بده‏کار است
و تو دست اش را خوانده ای

چیزی علاوه بر دست باید باشد
خطوطی که
همین قدر که نزدیک اند به هم نمی رسند

در شیارهایی که تمام نمی شوند
بیش از حد بر تقدیر اصرار می کنی

حتا نکرد
خطوط اش را بشماری
بدهی اش را نشان داد و رفت!
25 بهمن 1388