۱۸ شهریور ۱۳۸۹

که خون ها می خورد تا صبح می گردد سپید این جا

سیزده گلیم
از لای پاهای من پیدا ست
بدون طرح
مچاله
مندرس
با ده تای مشکوک دیگر
که به نقل بخت من
از سیاهی موهای تو بافته اند

صبح
از شق قدم های تو اظهار می شود
وگرنه
سواد نامه های من
آن قدری هست که از عبارت نیفتند
18 شهریور 1389