۲۱ فروردین ۱۳۸۷

دوره

با قلب ِ آغشته‌اي كه من داشتم
نمي‌شد فراموش كرد.
قلب‌ام را كنار ِ دستان‌ات جا گذاشتم
تا خشك شود.
تا فراموش كنم.

با دست ِ پُرخواهشي كه من داشتم
نمي‌شد پذيرفت.
دست‌هاي‌ام را كنار ِ قلب‌ات گذاشتم
تا خشك نشود.
تا فراموش نكند.


با قلبي كه مي‌پلاسد
و با دست‌هاي گستاخي كه مطيع نيستند
هجراني ِ سايه‌هاي ِ كشيده‌ي انگشتان‌ات را دوره مي‌كنم.
21 فروردين 1387