۱۳ خرداد ۱۳۸۷

قحطي

در فصل ِ قحطی ِ نگاه‌ات
چشم از جانب ِ بام برگرفتم؛
شاید که پاره‌ای از آسمان
بر سپیدی ِ پیراهن ِ تو حلول کند.
ابرها مهلت ندادند.
در بهت ِ گرم ِ نیم‌روز
حوالی ِ آفتاب ازدحام شد،
تا خبرهای ِ خاکستری را
ابرها
- نم به نم -
بر پیراهن‌ات پراکنند.
.
.
.
وقتی آسمان
امانت ِ نگاه ِ تو را چنین بر زمین می‌زند،
قرعه‌ی کار را می‌شود
- ارزان -
از مکاره‌های ِ موسمی، پیش‌خرید کرد.
12 خرداد 1387