۱۹ مهر ۱۳۸۷

تازه وارد


آن همه ماه را به گرده کشیدم
تا خواب ِ نیم‌روزش نیآشوبد.
آن وقت تو طره‌های‌ات را یله داده‌ای روی تقدیر ِ چند ستاره
که حالا آرزو می‌کنند
کاش شب ِ همیشه‌شان
تارهای ِ گیسوی تو باشد.

مثل ِ شهابی کور
که سرش به سنگ خورده
پای‌ام را از ویترین ِ شبانه‌ی گیسوان ِ پرستاره‌ات بیرون می‌کشم!
20 مهر 1387