۱۰ خرداد ۱۳۸۷

سمفوني

من از حاشیه‌های ِ حضور ِ تو پس کشیده‌ام.
نگاه ِ قاطع ِ تو، وقتی رسوخ می‌کند بر شکاف ِ تیره‌ی تشویش‌ام
هشت قطعه‌ی هم‌آهنگ ِ باد
بر پرده‌های ِ شنوایی‌ام دریده می‌شود
تا با حنجره‌ای نخ‌نما،
گنگ‌ترین سمفونی ِ فراموشی را
با موسمی تابستانی
برای جنوبی‌ترین ناحیه‌ی این سرزمین، ره‌سپار کنم.
.
.
.
از کناره‌های ِ بودن ِ تو فرومی‌لغزم
و با نرخ ِ تدریجی ِ ثانیه‌ها
مرگ می‌شوم.
10 خرداد 1387