بيهوده پاي ميكوبد مرد
ميلاد نوزادي را كه آبستن مرگ است.
ϧ
در جدار هيچ، زاده شديم
در جوار رنج، سهم ناچيز خويش به دندان برگرفتيم
در خيال قاف، زندگي را بر سينه كوفتيم
در مدار خاك، بيرحمانه افسرديم
و در نشيب انحطاط، پنجه بر مرگ سوديم
تا باز از ما كه زايد!
ϧ
بيهوده بر سر ميكوبد زن
مرگ نوزادي را كه ميلاد درد بود!
مسيح
10 فروردين 81