۱۴ بهمن ۱۳۹۰

ماتیلد عزیزم
آمدن بی‌هنگام ات مهم نیست. مهم اعتبار گونه های تو ست که به پیش‌باز دل تنگی من آمده است. مهم اندام سست وسوسه است که میان نفس هام می لرزد. مهم دکمه های چشمان تو ست که به رسم مزامیر قدیمی دوره می شود. مهم مشام تاریک شب است که در بوی تو ازلی است. مهم مردی ست که با بوسه های تو با خاک برابر است. مهم ترک هایی ست که زیر غده های اشک من رگ کرده است...
گل های پیراهن ات را به هر سمتی که خواستی بچرخان. اشک های گم‌راه من از همان سو آواره می شوند.