۸ آبان ۱۳۸۲

طرقه


به الهام

ديري‌ست
تا بويِ نا گرفته ا‌ست
آفتاب؛
و سرديِ سايه‌اش را
همتي ياراي سوختن
نه برجاي‌...

͸

آيينِ آشتي‌ست
جان سپردن
بر پيشانيِ خورشيد
تا شعاعِ صد‌شعله‌ي شرار‌افروز
از ناصيه‌ي بي‌همالِ تو
بر رسمِ خاموش‌ِ او گسترد
...
كه دامنِ آفتاب
ديري‌ست
تا غبارِ غمِ گرفته‌ است

͸

طرفه لذتي‌ست سوختن!
آن زمان كه خرمن‌افروز
خود
طرقه‌اي باشد
كه تويي!
...
چه داغ دلي دارد آفتاب!

مسيح
8 آبان 82
طرقه پرنده ای افسانه ای‌ست كه براي رسيدن به خورشيد، هزار نام خداوند را آموخت تا به خورشيد رسد و بال و پر نسوزد. پرواز كرد. چيزي به آفتاب نمانده بود اما، كه نام هزارم از ياد برد و سوخت.