مثل فرصتی که تمام شود،
آغوش ِ بیتعهد ِ تو
- بیحاصل -
به عاشقی کشیده شد.
کاش آبشارهای ِ تند ِ تنات
از حسرتهای ِ پیلهبستهی من بگذرند و
بیخیال ِ خوابهای ِ تردیدی شوند
که لایه بر لایه دفن کردهام،
مبادا دل ِ بیسببشان
برای تن تو پر بکشد.
کاش میدانستم
حفاظ ِ کدام لایه را کنار زدی
که خوابهای ِ مقبورم - اینطور - حرام میشوند!
14 بهمن 1387