۲۸ دی ۱۳۸۸

به مویی از تو لخته می شود رگ ام

تمام x-ray ها حافظه ام را یک جور نشان می دهند.
فاصله
رگ ِ پاره ای بود
که فقط خاطرات ِقَدّامی ام را به حراج گذاشت.

تو از استنتاج ِ حلقه های گیاه
برای ام طبیعی تر بودی
حالا توی ِ دور-از-جان ِ هر جهنمی هم که باشی
خطوط ِ پیشانی ات را از برم!
27 دی 1388