از رگ های هرجایی خوشبخت تر ام
مضمون مبهم مرگ های مشکوک را
سایه ام
بر دیوارهای رو به قتال
سنگین کرده است
وصل ام کن
زانو می زنم
ندید وصل ام کن
به پیراهن ات
تن ام را شلوغ کرده مویرگ های تنیده ام
خون بپاش
بریز
ضمیمه ام کن به پیراهن ات
اعتماد به دست ام را بکش
خون بریز
بپاش
زانو می زنم
جیغ نمی زند جنون ام
سرخ می خواهد این ابتلا به بنفش کذاب
از رگ های هرجایی
خونی تر ام
سنجاق ام کن
زانو می زنم
سنجاق ام کن به پیراهن ات
طرف دیده ی خونبار من نخواهی شد
مضمون مبهم مرگ های مشکوک را
سایه ام
بر دیوارهای رو به قتال
سنگین کرده است
وصل ام کن
زانو می زنم
ندید وصل ام کن
به پیراهن ات
تن ام را شلوغ کرده مویرگ های تنیده ام
خون بپاش
بریز
ضمیمه ام کن به پیراهن ات
اعتماد به دست ام را بکش
خون بریز
بپاش
زانو می زنم
جیغ نمی زند جنون ام
سرخ می خواهد این ابتلا به بنفش کذاب
از رگ های هرجایی
خونی تر ام
سنجاق ام کن
زانو می زنم
سنجاق ام کن به پیراهن ات
طرف دیده ی خونبار من نخواهی شد
19 شهریور 1389