۹ دی ۱۳۸۶

هوس

گيسوان‌ات
-پُر‌تاب از درازدستی‌ وحشی اين پنجه‌ها-
فروباريده بر ستبری سينه‌ام،
آفتاب‌ را
كه از جنوب برآمده
پنهان می‌كنند؛

يوشع می‌شوم
تا آفتاب‌ات را
نياسوده به دروازه‌های شمال،
ببلعم!
اريحای سودازده‌!
9 دی 1386