۱۳ آذر ۱۳۸۷

كوري


حتا با این عصای ِ سپید حرفه‌ای هم
از نقطه‌های ِ کور ِ تو نمی‌شود عبور کرد؛
می‌توانی از دایره‌هایی بپرسی که توی چشم‌های‌ام ته کشیدند.

می‌ترسم تصمیم‌ام را نگرفته باشی - هنوز -
و بخواهی چشمان‌ام را
با هیزم ِ پرنده‌هایی روشن کنی
که جنازه‌شان ماه‌هاست روی ِ توقع ِ حنجره‌ام باد کرده.
می‌ترسم طرح‌های ِ فوری ِ وصال
با محدودیت ِ شیارهای ِ پیشانی مواجه شوند
و استثناء ِ سپید ِ مردمکان‌ام
از چنگ ِ قوانین ِ جاذبه‌ی تو بگریزد!
13 آذر 1387