۵ آذر ۱۳۸۷

اشراق


از سرانگشتان‌ات - که در فواصل ِ نامعینی معجزه می‌کنند - بپرس
که چند رساله
تا توضیح‌المسائل ِ پیشانی‌ات حرام کرده‌ام.
از چشمان‌ات
که چند مرحله اشراق
تحدُب ِ تیره‌ی مردمکان ِ تو را رج می‌زند؟
وقتی چشم‌های ِ من تا ردیف ِ متراکم ِ زلف ِ تو سیاه رفته
بپرس که چند تعویذ
بر موهای ِ تو - سبز - بافته‌ام؟
.
.
.
حالا که شجره‌ی نام ِ تو را
به نستعلیق ِ شکسته می‌نویسم
خط‌های ِ کوفی
اعتراض می‌کنند!
5 آذر 1387