پیراهن ام زار می زند
بر تنی که - پیر -
از حوصله ی راهی برگشت
که هیچ زمرّدی
حریف اژدهای اش نبود.
فکر نمی کردم
عشق
این همه لاغر باشد!
بر تنی که - پیر -
از حوصله ی راهی برگشت
که هیچ زمرّدی
حریف اژدهای اش نبود.
فکر نمی کردم
عشق
این همه لاغر باشد!
9 مرداد 1388