تا در تقديرت
مرتكبِ گناهي نشوم.
فاصله
جوهرِ سرنوشتِ توست!
سكوت را در حنجره دوره ميكنم؛
اما
ديوارهايِ شب را چهكنم
كه همانوقت كه سكوتام را گواهي ميدهند،
آوازهايِ بيابانْمرگام بر جدارِ بيخوابشان شُره ميكند؟
نميدانم
خاموشيام از كجايِ اين شبِ تيره شكفته چنين،
كه سپيده
حتا
حكمتِ راهِ خود را گم ميكند ناگاه!
10 اسفند 1386