۲۸ بهمن ۱۳۸۶

معادله


آن‌جا
زني
چشم‌هاي‌اش را به آب‌هاي‌ِ گرمِ جنوب سپرده ا‌ست
و اين‌جا
كسي
زندگي را از دستان‌ِ سرد‌ِ خود مي‌شويد.

آن‌جا
منشوري
مترصّد‌ِ هياهوي‌ِ رنگ‌هاست
تا چشم‌خانه‌هاي‌ِ كسي
اين‌جا
از حدقه‌ي نور خالي شود.
.
.
.
پشت به خورشيد هم كه بايستم تا ابد
سايه‌‌ي نيازم
به گرد‌ِ پلك‌هاي‌ِ بي‌غبارت نمي‌رسد.
30 بهمن 1386