۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷

جراحت

بر جراحت ِ خواب‌های ِ من
رویای ِ ترک‌خورده‌ی یک انار می‌شکافد
تا با نبض ِ سرخ ِ آسمان ِ این اوقات شریک شود.

افسوس!
انارها فقط یک فصل
مجروح ِ خواب‌های ِ من بودند.
اشتیاق
بقیه‌ی سال‌مرگی ِ خویش را
کنار ِ بطالت ِ هیزم‌های ِ سوخته چـُند‌َک زده بود.
و مرگ
گیر کرده بود به برگ‌های ِ پاره‌ی تقویم.
انگشت‌های‌ام را یکی یکی کندم
تا از انتظار خسته نشوند.
کسی
- اما -
به من نگفت
نبض ِ این انار را - که می‌تپد هنوز روی خطوط دستان‌ام -
در کدام صفحه‌ی این تقویم جا بگذارم.
کسی نگفت
این انگشتان ِ مرده
چگونه می‌توانند اشک‌‌های ِ بی‌سیاق ِ تو را
- بی‌نوازشی -
بر سکوت ِ گونه‌های‌ات تاب بیاورند.

بر جراحت ِ خواب‌های ِ بیمار ِ من
لحن ِ زخمی ِ یک انار
جار می‌زند!
17 اردی‌بهشت 1387