هتهای ِ نگاه تو برای ِ حافظهی تنگ ِ من زیادی بودند.
همینقدر یادم هست
که - دستپاچه - از جانب ِ من گذشتند
و به سمت ِ ساکت ِ ماه کوچ کردند.
هفتهها گذشته است
که هرشب نگاهام را از ماه میدزدم
و سادهلوحانه
جانب ِ خودم را میگیرم!
هفتهها گذشته است
که هر صبح
اشک و تردید را از دستانام میشویم
و بیرحمانه
سر کار میروم!
همینقدر یادم هست
که - دستپاچه - از جانب ِ من گذشتند
و به سمت ِ ساکت ِ ماه کوچ کردند.
هفتهها گذشته است
که هرشب نگاهام را از ماه میدزدم
و سادهلوحانه
جانب ِ خودم را میگیرم!
هفتهها گذشته است
که هر صبح
اشک و تردید را از دستانام میشویم
و بیرحمانه
سر کار میروم!
5 خرداد 1387