عقب افتادهام!
دیگر نبضام با نوسان ِ نگاه ِ تو تنظیم نمیشود.
با آخرین تلاشهایام تبعید شدهام
و آنچه از ردّ ِ عتیق ِ من بر جا مانده
در دگردیسی ِ خوابهای ِ تو رو به اتمام است.
مراقب باش!
حالا دیگر تمام ِ نوشتههای ِ جهان
- از عهد ِ عتیق تا فرهنگ ِ معاصر - واگیر دارد.
میترسم دستهایات را مصرف هم که نکنی
بدون ِ قرنطینهی تاریک ِ مردمکانات،
هنوز
چیزی از سرایت واژهها به تو انتقال یابد.
5 تیر 1387