اين ابرها
يائسه هم كه نباشند،
باز باران در زهدانشان خفه ميشود.
من اما
- گستاخ-
از زير ِ صخرهها قد كشيدهام،
و از خندههاي ِ تركخوردهي هيچ بياباني امان نميخواهم.
چرا كه ريشههايام را
در اعماق ِ مذاب ِ تو گستردهام!
در تشنگي اين اوقات
ببارند يا نبارند ابرها،
سيراب نميشوم!
يائسه هم كه نباشند،
باز باران در زهدانشان خفه ميشود.
من اما
- گستاخ-
از زير ِ صخرهها قد كشيدهام،
و از خندههاي ِ تركخوردهي هيچ بياباني امان نميخواهم.
چرا كه ريشههايام را
در اعماق ِ مذاب ِ تو گستردهام!
در تشنگي اين اوقات
ببارند يا نبارند ابرها،
سيراب نميشوم!
5 فروردين 1387